خاطره ای از شهید
درباره ی مباحث مرتبط با امام زمان(عج) و ظهور ایشان
طبقه بندی: ، ، |

نزديك شروع عمليات، سيدمحسن حسني قصد رفتن به رودخانه را كرد تا غسل شهادت كند. مانع او شدم. در حالي‌كه چشمانش از شادي مي‌درخشيد، گفت: «خواب امام‌حسين (ع) را ديدم كه سوار بر مركب از دور به طرف مهران مي‌آمدند.
وقتي به مقرمان رسيدند، پياده شده و بازوي تك‌تك بچه‌هاي گردان را بوسيدند و بعد به طرف من آمده، مرا در آغوش كشيده و بازوي من را هم بوسيدند و دست مباركشان را به طرف من آورده و مهري در دستم قرار داده و فرمودند: «محسن‌جان به پاداش شركت در آزادسازي مهران، اين تربت را به تو مي‌دهم.»
در حين عمليات، ذكر اباعبدالله (ع) را بر لب داشت و اشك مي‌ريخت كه ناگهان با انفجار يك خمپاره، تركشي بوسه بر جاي بوسه‌ي مولايش حسين (ع) زد- 

 منبع :كتاب جرعه ي عطش


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : رضا فلاحتکار
تاریخ : 17 / 10 / 1391
ساعت :



مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
Design By : Ashoora.ir









پایگاه جامع عاشورا